بگذار لبهايـــــت براي بوسيدن باشد
چشمهايــــــت به اندازه ي کافي
حرف براي گفتن دارد...
++++++++++++++++++++++++++++++++++
از من بگريزيد که مي خوردهام امروز
با من منشينيد که ديوانهام امشب
يک جرعه آن مست کند هر دو جهان را
چيزي که لبت ريخت به پيمانهام امشب
++++++++++++++++++++++++++++++++++
بردي به غمزه ي همه صبر و قرار من / آخر به سر رسيده چه خوش انتظار من / ترسم دوباره فاصله افتد ميان ما / مي بوسمت که بوسه شود يادگار من
++++++++++++++++++++++++++++++++++
مـــــا
نسل بوسه هاي ممنوع ايم
عشق را
ميانِ لبهاي هم، پنهان کرده ايم
تا نمــــــــــيرد !
چشمهايــــــت به اندازه ي کافي
حرف براي گفتن دارد...
++++++++++++++++++++++++++++++++++
از من بگريزيد که مي خوردهام امروز
با من منشينيد که ديوانهام امشب
يک جرعه آن مست کند هر دو جهان را
چيزي که لبت ريخت به پيمانهام امشب
++++++++++++++++++++++++++++++++++
بردي به غمزه ي همه صبر و قرار من / آخر به سر رسيده چه خوش انتظار من / ترسم دوباره فاصله افتد ميان ما / مي بوسمت که بوسه شود يادگار من
++++++++++++++++++++++++++++++++++
مـــــا
نسل بوسه هاي ممنوع ايم
عشق را
ميانِ لبهاي هم، پنهان کرده ايم
تا نمــــــــــيرد !