loading...
سرگرمی و تفریحی
مطالب جالب بیاتوایرونی
h.far بازدید : 21 جمعه 11 مرداد 1392 نظرات (0)

يادم مياد بچه که بودم

بعضي وقت ها يواشکي بابامو نگاه مي کرديم

که ساعت ها با دست مشغول جمع کردن

آشغال هاي ريزي بود که روي فرش ريخته شده بود

من حسابي به اين کارش مي خنديدم

چون مي گفتم ما که هم جارو داريم هم جارو برقي.

چند روز پيش که حسابي داشتم با خودم فکر ميکردم که چه جوري مشکلاتم رو حل کنم

يهو به خودم اومد ديدم که يک عالمه آشغال از روي فرش جلوي خودم جمع کردم..!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بزرگترین سایت تفریحی سرگرمی ایرونی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1193
  • کل نظرات : 68
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 24
  • آی پی امروز : 53
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 490
  • باردید دیروز : 94
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 882
  • بازدید ماه : 2,308
  • بازدید سال : 11,397
  • بازدید کلی : 743,515
  • کدهای اختصاصی
    جدول لیگ برترفوتبال ایران
    گالری بیاتوایرونی